بابا بزرگ
Thursday, December 15, 2005
روزگار سكوت
كس ندانست که دیوانه ي کیست
اینکه از دشت جنون می گذرد؟
هیچ کس با من غمدیده نگفت
که شب و روز تو چون می گذرد ؟
posted by baba Farrokh @
8:27 PM
0 comments
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
baba Farrokh
View my complete profile
Previous Posts
آنچه ميماند
در انتخاب خوراكي ها . بايد دقت داشت
لحظه تنهائي
پر از معنا
حالمان بد نيست !0
زندگی هنگامه فرياد هاست سرگذشت درگذشت يادهاستب...
راستي بچه ها . ميدونيد كه يك مثل ايراني داريم كه ...
«تبعید هم به پژمردگی می تواند منجر شود و هم به شکو...
رسم به ماه اگر ... خنده ي دوباره كني
غم تنهائــــــي خيلي ها را پيـــــــر كرد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home