Monday, June 19, 2006

عشق . عشق به انسانيت . به معرفت . و..... به راستي

تو زهري ، زهر گرم سينه سوزي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تو شيريني ، كه شور هستي از توست
شراب جام خورشيدي ، كه جان را
نشاط از تو ، غم از تو ، مستي از توست
*****
به آساني ، مرا از من ربودي
درون كوره ي غم آزمودي

دلت آخر به سرگرداني ام . سوخت
نگاهم را به زيبايي گشودي

*****
بسي گفتند : دل از عشق بر گير
كه ، نيرنگ است و افسون است و جادوست
ولي ما دل به او بستيم و ديديم
كه او زهر است. اما ... نوشداروست

2 Comments:

At 9:20 AM, Anonymous Anonymous said...

Interesting site. Useful information. Bookmarked.
»

 
At 4:24 PM, Anonymous Anonymous said...

Hi! Just want to say what a nice site. Bye, see you soon.
»

 

Post a Comment

<< Home