Friday, February 03, 2006

بايد با مطالعه و تحقيق . و نه بر پايه " تقليد " دين را شناخت




ايرانی بايد اسلام و مسلمانی را با فرهنگ ديرپايش برابر کند و در ترازوی خرد بسنجد؛ اگر آگاهانه دريافت که آئين بيابانگردان تازی بر فرهنگ و آئين کهن او برتری داشت، آنگاه با چشمان باز آنرا بپذيرد و بکار ببندد و اگر جز این بود، آنرا دليرانه و آگاهانه " كنار " بگذارد 0

2 Comments:

At 2:32 PM, Anonymous Anonymous said...

1-هر ملتي كه داراي ريشه هاي مستحكم تاريخي وفرهنگي است پايدارخواهد بود.هميشه اين اقوام پوياي كهن تمدن ساز بوده اند. هويت امروز ما در پي قرن ها كوشش نياكان ما به دست آمده، اگر امروز از پيشرفت تمدن و دهكده ي جهاني سخن مي رانيم ، يادمان باشد كه روزي تمدن از دهكده يي كوچك در سرزمين بين النهرين وايران برخواسته است. پيوند ما با گذشته فقط براي پاس كردن درس عمومي تاريخ نيست، كه نمره 10 مارا رهايي دهد. بلكه براي آن است كه من و يا تو بدانيم چه كسي هستيم. چه كساني براي ما جان فدايي كرده اند كه ما اكنون باشيم. من بايد ريشه ام راحفظ كنم، تا بتوانم زنده بمانم. بايد بدانم چه كسي هستم ، تا فرزندم بداند چه كسي خواهد شد. آثار باقي مانده از گذشته، شناسنامه ي من خواهد بود، در اين بي هويتي دنياي مدرن.

 
At 2:34 PM, Anonymous Anonymous said...

2-مي گويم چه كسي را، كوروش هخامنشي را بنيان گذار نظام امپراطوري عدالت گسترپارس را. كسي كه منشور آزادي حقوق بشر را براي نخستين بار صادر فرمود. كسي كه به رنج 120 ساله ي قومي در اسارت پايان بخشيد وكمك نمود به اورشليم باز گردند. كسي كه به اديان آزادي داد.در شناسايي او اين لقب كافي ست كه دنياي باستان به او لقب پدر را داده . كتاب مقدس عهد عتيق از كمك هاي او به يهوديان فراوان ياد كرده. واورا ناجي لقب داده .در قران اورا با لقب ذوالقرنين تنها پادشاهي معرفي شده كه به فرمان خدا بر زمين حكم مي راند و اورا برخي پيامبر خدا معرفي مي كنند. كسي كه الكساندر فيليپيوس بزرگترين دشمن دين و كشور ايران بعد از اين كه به كينه كاخ هاي پارسي را به آتش كشيد، قدرت اين را نداشت به آرامگاه كوروش گزندي بزند.اعراب و مغول بااين كه تمدن ايراني را به ورطه نابودي نزديك كردند، اما در مقابل آرامگاه جاويدان كوروش زانو زدندو كرنش كردند

 

Post a Comment

<< Home