Friday, December 31, 2004

هر آنچه كه هستي، بهترينش باش



بزرگترين چيزي كه وجود نداشته باشد از كوچك ترين چيزي كه موجود باشد- كوچك تر است !0

Thursday, December 30, 2004

ازپس هر پرده ، پرده ي ديگريست !0

Monday, December 27, 2004

فرامين زميني يا آسماني ؟!0

قانون اساسى آمريكا در اصلاحيه اول خود، دولت و كليسا را از هم جدا ساخته و دولت اين كشور را از حمايت از يك مذهب در برابر مذاهب ديگر منع كرده است

Sunday, December 26, 2004

حقيقت و عقيده ؟!0

در جايي که احکام شيمي و فيزيک و احکام شريعت در کنار هم به شاگردان آموخته مي‌شوند، چگونه يک کودک بايد، در دوران آموزش، بداند که در احکام شيمي و فيزيک سخن از يک حقيقت است و در احکام شريعت سخن از يک عقيده

Saturday, December 25, 2004

همه هستي از اوست

جهان دارای مجموعه های منظم بسیاری هست، که نمی توانند اتفاقی به وجود آمده باشند، و باید ناظم با شعوری داشته باشند
..... جهان ما نشان دهنده ی وجود نوعی انتخاب است، نه اتفاقی کور. این انتخاب کننده خداست

Thursday, December 23, 2004

دو نيمه زندگي ؟!0

زندگی دو نیمه دارد- نیمه اول به امید نیمه دوم میگذرد و نیمه دوم در حسرت نیمه اول

تن آدمي شريف است بجان آدميت ...

فرق است بين آنكه ميميرد و تمام ميشود و آنكس كه ميميرد، ولی تمام نميشود

واقعا قابل درك است يا نه ؟؟

! علم متعهد است كه فرض كند، جهان قابل درك است. اما نمى داند كه چنين هست يا نه

Wednesday, December 22, 2004

هر چيزي را زماني است

براي هر تجربه زماني است.
زماني براي جنون,
زماني براي تدبير
‌زماني براي بي آرامي
‌زماني براي آرامش
و هر لحظه صدايي هست كه به تو بگويد از زمانش كه گذشت, تجربه معنايي جز بيهودگي ندارد.!!0... جز عذاب آنهايي كه دوستت دارند, و آزردن آنهايي كه دوستشان داري و اين جمله ي تلخ مكمل تمام ناآرامي ها مي شود
"هر چيز را زماني ست"
*


Tuesday, December 21, 2004

آفريدگارا

همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

Monday, December 20, 2004

نكته ؟!0

مستقیم، مسیری است که انتهاش معلوم نیست!0
*
در تهران مسافرين براي اينكه سريع تر به مقصد شان نزديك شوند براي سوار شدن به تاكسي و يا مسافركش هاي متفرقه - از واژه مستقيم استفاده ميكنند!!0 يعني در مسيري كه راننده طي ميكند وآن مسير در امتداد يك جاده و يا يك خيابان است - سوار و پياده ميشوند!0
پس ...... (مستقيم) مسيري است كه انتهايش . مشخص و معلوم نيست!!0




Thursday, December 16, 2004

با هم مهربان باشيم

مهرباني در گفتار موجب اعتماد ميشود ، مهرباني در فكر محبت را عميق ميكند و مهرباني به صورت بخشش عشق مي آفريند
پس با هم مهربان باشيم

Wednesday, December 15, 2004

در ايالات متحده آمريكا قانون مطبوعات وجود ندارد

اصلاحيه هاي دهگانه اول قانون اساسي ايالات متحده موسوم به اعلاميه حقوق (مردم) - كه مهمترين اصلاحيه هاي اين قانون است از 15 دسامبر سال 1791 ميلادي به اجرا گذارده شد. طبق اصلاحيه اول از اين ده اصلاحيه، آزادي مطبوعات ؛ نطق و بيان و اظهار عقيده ؛ تشكيل اجتماعات مسالمت آميز و ابراز اعتراض و تسليم شكايت به مقامات و مراجع تضمين شده و آزادي مذهب يك حق خوانده شده كه دولت آمريكا حق ندارد يك مذهب را به مردم بقبولاند و يا پيروي از يك مذهب را محدود كند . برپايه اصلاحيه دوم ، در ايالات متحده حمل اسلحه از سوي افراد آزاد است . در اصلاحيه چهارم امنيت شخصي ، خانه و اوراق هر فرد تضمين شده و بازرسي و توقيف غير منصفانه منع گرديده است .در اصلاحيه پنجم در توقيف نگهداشتن فرد بدون راي هيات منصفه قدغن گريده است . اصلاحيه ششم تاكيد بر تسريع دادرسي منصفانه دارد، مجازات ظالمانه و خواستن وجه الضمان سنگين ممنوع شده و اصلاحيه دهم قدرت حكومت را ناشي از مردم و ايالات مي داند ، نه دولت فدرال . در مقدمه اين اصلاحيه هاي دهگانه تاكيد بر لايتغير بودن انها شده است. باتوجه به اصلاحيه اول است كه درآمريكا براي انتشار هر گونه نشريه از جمله روزنامه نياز به دريافت پروانه از كسي نيست و محدوديت ندارد و اگر كسي از اين طريق مرتكب تخلفي شود و به حقوق ديگري خدشه وارد آورد با او مطابق قوانين عمومي رفتار خواهد شد. بنابر اين؛ ضابطه جدا گانه اي ( قانون مطبوعات) وجود ندارد

Tuesday, December 14, 2004

زمزمه هر بام و شامم

تنها، در این کویر سیاهی،چو گردباد
پیچیده ام به خویش،ز داغ تو بارها
سیلاب برد خانه صبری که ساختم
من باز امیدوار به این روزگارها

Friday, December 10, 2004

آخرش نقطه پايان كتا بيم . مگه نه؟

Thursday, December 09, 2004

خانه پدر بزرگ ؟

* مي انديشم كه
آنها كه در سالهاي كودكي همراه با خانواده به خارج آمده اند و يا آنها كه در بيرون از خانه پدر بزرگ (ميهن خود)0 به دنيا آمده اند . احتمالا تا پيش از رسيدن به سالهاي تامل و تعمق و روزهائي كه موي سرشان خاكسترنشين ميشود - چندان در انديشه خانه اي كه براي آنها خانه ( پدر بزرگ) است نخواهند بود0

Monday, December 06, 2004

آزادي

آزادي
در جنگل و كوير- برآشيانه‌ها و گلهای اطلسي نام تو را مينويسم

روی تكه پاره‌های آسمان لاجوردي
روی مرداب، اين آفتاب پوسيده- روی رودخانه، اين ماه زنده
نام تو را مينويسم
و به نيروی يك واژه زندگی را از سر می‌گيرم
من برای شناختن و ناميدن توپا به جهان گذاشته ام
ای آزادی

Sunday, December 05, 2004

ضرب المثل بسيار عميق. ايراني

بگو دوستت كيست تا بگويم تو كيستی

Saturday, December 04, 2004

كاه زرد است و يونجه سبز !0

عشق عينک سبزی است که با آن کاه- يونجه ديده می شود

Friday, December 03, 2004

عادت كنيم تا شنيده ها را با دقت بررسي كنيم

ما عادت کرديم پای منبر بشينيم و گوش کنيم و از بچه گی ياد نگرفتيم نسبت به چيزهايی که به ما ميگن فکر کنيم ...هر چيزی رو بسادگی قبول نکنيم ..دنبال دليل و علت بگرديم ..بهمين خاطر بازار خرافات در کشور ما گرمه ...دروغهای زيادی در باور مردم جا گرفته و عقايد مذهبی از اين خرافات انباشته شده ...من جدايی زبانی رو علت مهمی ميدونم ..ما ايرانيها بد شانس بوديم چون پيامبر اسلام از قومی غير ايرانی بود ..پيامبر عرب ..قران کتابی عربی و اسلام دينی با فرهنگ عربی ...تا همينجا شد سه هيچ بنفع عربها !!..واكثر ايرانيها در درک مفاهيم اين دين مشکل دارن چون برای برقراری ارتباط بايد زبان عربی را بخوبی بدونن و تعداد اين افراد در کل جمعيت خيلی کمه



Thursday, December 02, 2004

يك (چرا)ي بزرگ ؟

چرا ؟؟
چرا يك روزنامه نگار نمی تواند دوربين اش را بردارد، به خيابان برود از جوان هايی كه به طور عادی در خيابان‌های همه شهرهای ايران در رفت وآمدند عكس بگيرد و همان عكس‌ها را بدون دخالت فتوشاپ چاپ و منتشر كند؟ اگر اين عكس‌ها چاپ نشوند خيال چه كسانی راحت می‌شود كه انشاءا...همه چيز طبق آرمان‌ها دارد پيش می‌رود؟
چشم بستن به روی واقعيت‌ها فرار كردن از آنهاست.عكس آن دخترك با شلوار برمودا و مانتو تنگ و روسری تا پس سر هيچ وقت چاپ نمی شود اما اگر شيشه‌های دودی ماشين‌ها پايين كشيده شوند پيداست كه ايران آن چيزی نيست كه در نشريه‌های ايرانی ديده می‌شود.
________________________
دروغ و تظاهر و پنهان كاري كه به بركت(!) وجود آخوند ها درايران مرسوم شده است - متاسفانه شخصيت و ارزش هاي ايراني را زير سئوال برده است0

Wednesday, December 01, 2004

اين مطلب را توي يكي از وبلاگ ها خوندم

تا حالا یه آخوند دیدید که بیکار باشه و دنبال کار بگرده؟
دارم فکر میکنم اگه ملت جای مهندس و دکتر شدن برن آخوند بشن بد نیستا!-حداقل مشکل اشتغال مملکت حل (!)میشه.